تروریستهای طالبان با شمشیر و قنداق تفنگ به هیئتهای عزاداری حسینی حمله کردند. فیلمهائی که از این حمله منتشر شده، خشونت گروه طالبان نسبت به مردمی که در حال عزاداری بودند را به روشنی نشان میدهند.
نکته قابل تأمل در این ماجرا اینست که طالبان در محرم ۱۴۰۰ یعنی در اولین سال به قدرت رسیدن در افغانستان، به شیعیان این کشور وعده دادند با عزاداریهای مذهبیشان برخورد منفی نکنند. حتی تعدادی از مسئولان طالبان در مجالس عزاداری حسینی شرکت کرده و با صحبت کردن در جمع عزاداران، حمایت حکومت این گروه را از شیعیان و تجمعات مذهبی آنها با صراحت اعلام کردند. در بعضی از شهرهای افغانستان نیز بعد از آنکه تعدادی از عناصر طالبان پرچمهای نصب شده در خیابانها و میادین به علامت عزاداری حسینی را پاره کردند، مسئولان طالبان با این اقدام اعلام مخالفت کرده و به شیعیان قول دادند مانع ادامه چنین حرکتهائی شوند.
در همان زمان، کسانی که با ماهیت تروریستی، تحجر، انحصار طلبی و کینه ورزی طالبان نسبت به شیعیان آشنا بودند با صراحت اعلام کردند این رفتار و گفتار یک تاکتیک است و هدف این گروه اینست که برای تثبیت قدرت خود، فعلاً زمان بخرد. اقتضای ماهیت طالبان اینست که بعد از تقویت پایههای قدرت خود، دشمنی را آغاز خواهند کرد و با کینه توزی از عزاداریها هم ممانعت به عمل خواهند آورد. این سخن واقعبینانه را افرادی که فریب طالبان را خورده بودند باور نکردند و در داخل افغانستان و در ایران برای تطهیر طالبان تلاش کردند. این تلاش تطهیری از دو طایفه بسیار عجیب بود، یکی طایفه سیاسیون و دیگری اهالی رسانه به ویژه رسانه ملی.
با گذشت زمان که نادرستی تحلیل و گمانهزنیهای اصحاب تطهیر روشن شد، انتظار این بود که آنها دست از تطهیر بردارند و درصدد جبران برآیند. متأسفانه چنین نشد و کار به جائی رسید که در ایران امتیازاتی باورنکردنی به طالبان دادند که تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به نمایندگان طالبان یکی از آنهاست. رسانههای دولتی یا وابسته به دولت نیز علیرغم مشاهده خُلف وعدهها، جنایتها، خیانتها و اقدامات ضدانسانی طالبان در نقاط مختلف افغانستان حاضر نبودند و هنوز هم نیستند بیطرفانه اخبار واقعی این کشور را اطلاعرسانی کنند و از عملکرد طالبان و حکومت خودخوانده این گروه متحجر و ضدانسان گزارشهای عینی به افکار عمومی بدهند.
حکومت خودخوانده طالبان بعد از دو سال اعمال سلطه بر افغانستان و آنهمه لاف دوستی با ایران زدن، هنوز حاضر نشده قطرهای از حقابه ایران از رود هیرمند را به مردم سیستان بدهد در حالی که مردم سیستان در سختترین شرایط قرار دارند و در روز تاسوعای حسینی به جای شعارهای محرم، نوشتهای با این مضمون خطاب به مسئولین در دست گرفتند که سیستان نه آب دارد و نه هوا.
سؤال بسیار مهمی که مشاهده سیاست امتیازدهی مسئولین ایرانی به حکومت خودخوانده طالبان به ذهن میآورد اینست که چه فرقی میان شیعیان افغانستان با مردم فلسطین و لبنان و سوریه وجود دارد که وقتی صهیونیستها به مردم آن کشورها حمله میکنند تمام دستگاهها و رسانههای دولتی کشورمان تمامقد از آنها حمایت میکنند ولی وقتی طالبان به شیعیان افغانستان ظلم میکنند و گروه گروه آنها را به قتل میرسانند و وادار به کوچ اجباری میکنند و عزاداریهای حسینیشان را ممنوع مینمایند و عزاداران را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و به شهادت میرسانند، حتی از دادن اخبار این جنایتها هم خودداری میشود؟ مسئولان سیاسی و اجرائی کشورمان و تطهیر کنندگان طالبان برای این سیاست یک بام و دو هوا چه توجیهی دارند؟ علاوه بر شیعیان افغانستان، پیروان سایر مذاهب هم این سؤال مهم را از مسئولین ایرانی دارند که اگر دلیل حمایت شما از مردم فلسطین و لبنان و سوریه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی اینست که آنها مسلمان هستند، ما مردم افغانستان هم مسلمان هستیم، پس چرا از ما در برابر جنایات طالبان حمایت نمیکنید؟ درباره طالبان نیز این واقعیت را میدانید که با رژیم صهیونیستی هیچ مشکلی ندارد و تا امروز حتی یک گلوله هم به طرف صهیونیستها شلیک نکرده است. ادعای مبارزه طالبان با آمریکا نیز یک دروغ شاخدار است و در وابستگی این گروه به آمریکا و رژیم صهیونیستی کمترین تردیدی وجود ندارد.
با توجه به این واقعیتهای غیرقابل انکار، آیا بهتر نیست مسئولان ایرانی و رسانههای وابسته به دولت دست از سیاست یک بام و دو هوا بردارند و با طالبان نیز به اقتضای ماهیت وابستهشان به آمریکا و صهیونیسم و نفاقی که نسبت به ایران دارند رفتار کنند؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟